آموزش پروپوزال نویسی - نحوه نگارش پروپوزال 2
شیوه نگارش طرحنامه پژوهشی (پروپوزال)
بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران تازهکار، درک درستی از معنا، کارکرد و اهمیت پروپوزال پژوهشی ندارند.کیفیت پژوهش، نسبت مستقیمی با کیفیت پروپوزال دارد. پروپوزال بد حتی اگر به تصویب هم برسد، پروژه را خراب می کند. پروپوزال خوب، برعکس نه تنها موفقیت پروژه را نوید میدهد، بلکه کمیته پروژه را نیز در به رسمیت شناختن شما به عنوان پژوهشگری توانا تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از پروپزال پژوهشی آن است که دیگران باور کنند که شما قصد انجام پروژه پژوهشی ارزشمندی را در سر دارید و شایسته انجام آن هستید و برنامه کاری مناسبی برای تکمیل آن دارید. اصولاً هر پروپوزال پژوهشی باید همه عناصر کلیدی مندرج در فرآیند پژوهشی را داشته باشد و اطلاعاتی کافی را به خواننده بدهد تا بتواند به ارزیابی پژوهش پیشنهادی بپردازد.
همه پروپوزالهای پژوهشی، صرف نظر از حوزه پژوهش و روشی که برای انجام آن بر میگزینند، باید به سه پرسش زیر پاسخ دهند:
1- آنچه که میخواهید انجام دهید، چیست؟
2- چرا میخواهید آن را انجام دهید؟
3- چگونه آن را انجام خواهید داد؟
پروپوزال باید حاوی اطلاعاتی باشد که خوانندگانش متقاعد شوند که شما ایده پژوهشی مهمی در سر دارید، دریافت درستی از ادبیات موضوع و مباحث مهم مربوط به آن دارید و در نهایت آنکه روش شما روشی معتبر است.
کیفیت پروپوزال پژوهشی شما نه تنها به کیفیت پروژه پیشنهادی، بلکه به چگونگی نگارش پروپوزال شما بستگی دارد. این خطر وجود دارد که یک پروژه پژوهشی خوب به دلیل آنکه پروپوزال آن نگارش خوبی ندارد، رد شود. از این رو، به صلاح است که نگارش شما منسجم، روشن و برانگیزاننده باشد. هدف از این موضوع، تمرکز شیوه نگارشی پروپوزال است و نه نحوه بسط ایدههای پژوهشی.
عنوان
عنوان پژوهشی باید مختصر و توصیفگر باشد. برای مثال میتوان عبارت “پژوهشی درباره ......” را به کار نبرد. عنوانها اغلب بر حسب کارکرد پژوهش بیان می شوند، زیرا چنین عنوانهایی به روشنی نشان دهنده متغیرهای مستقل و وابسته هستند. با وجود این، در صورت امکان، عنوانی روشنگر و جذاب انتخاب کنید. یک عنوان خوب نه تنها توجه خواننده را جلب میکند، بلکه باعث میشود او جهتگیری مثبتی به پروپوزال پیدا کند.
چکیده
چکیده خلاصه کوتاهی از کل پروپوزال است که نباید بیش از حدود 300 کلمه باشد. چکیده باید شامل بیان مسئله، ضرورت پژوهش، فرضیه(در صورت وجود)، روش و یافتههای اصلی پژوهش باشد. توصیف روش میتواند شامل طراحی، روال کار، نمونهگیری و ابزار مورد استفاده باشد.
مقدمه
هدف اصلی از نگارش مقدمه، ایجاد پیشینه یا بستر لازم برای مسئله پژوهشی شماست. چگونگی صورتبندی مسئله پژوهش، شاید بزرگترین مشکل نگارش پروپوزال باشد. اگر مسئله پژوهش در بستر ادبیاتی عام و پریشان شکل گرفته باشد، در آن صورت بی مایه و غیرجالب مینماید، اما اگر همان مسئله در بستر حوزه پژوهشی بسیار دقیق و روزآمدی جای گرفته باشد، آنگاه اهمیتش آشکار خواهد شد.
متأسفانه قانون خاصی برای چگونگی نگارش پاراگراف آغازین که هم جالب و هم روشنگر باشد، وجود ندارد. این امرتا حدود زیادی به خلاقیت شما و عمق درکی که از جوانب مسئله دارید بستگی دارد، و اینکه تا چه حدی میتوانید به نحوی روشن، به مسئله پژوهش بیندیشید.
با وجود این، بکوشید نخست مسئله پژوهش خود را یا بر بستری از حوزهای داغ و امروزی جای دهید یا بر حوزهای قدیمیتر که هنوز زنده و مورد توجه است.
دوم آنکه لازم است پیشینه تاریخی مختصر اما درخوری به دست دهید. سوم آنکه، بستری امروزین فراهم آورید چنانکه در چنین بستری، مسئله پژوهش پیشنهادی شما جایگاهی محوری پیدا کند و در نهایت باید بازیگران کلیدی را شناسایی کنید و به مربوطترین و نمایانندهترین موارد و مطالب منتشر شده اشاره کنید. خلاصه آنکه بکوشید مسئله پژوهشتان را تا حد امکان برجسته سازید و در عین حال اهمیتش را توضیح دهید.
مقدمه معمولاً با عبارتی کلی درباره حوزه مسئله پژوهش و تمرکز بر مسئلهای خاص آغاز میشود. به دنبال آن نیز توجیه یا دلیل منطقی پرداختن به چنین مطالعهای میآید. مقدمه معمولاً موارد زیر را در بر میگیرد:
1- بیان مسئله پژوهش، که اغلب با عنوان هدف از پژوهش نیز نام برده می شود.
2- فراهم آوردن بستر وآرایش صحنه برای مسئله پژوهشتان، به نحوی که ضرورت و اهمیت آن را نشان دهد.
3- ارائه دلیل منطقی مطالعه پیشنهادی و نشان دادن چرایی ارزشمندی انجام آن.
4- شرح مختصر مباحث عمده و مسائل فرعیای که پژوهشی به آنها میپردازد.
5- شناسایی متغیرهای مستقل و وابسته آزمایش یا مشخص کردن پدیدهای که میخواهید مطالعه کنید.
6- بیان فرضیه یا نظریه(اگر وجود دارد). در پژوهشهای اکتشافی یا پدیدار شناختی، نیازی به داشتن فرضیه نیست(لطفاً فرضیه را با گمانههای آماری بی اهمیت اشتباه نگیرید).
7- تعیین حدود یا مرزهای پژوهش پیشنهادی برای رسیدن به تمرکزی روشن.
8- ارائه تعاریفی از مفاهیم کلیدی(این مورد اختیاری است).
مرور ادبیات پژوهش
گاهی مرور ادبیات پژوهش در بخش مقدمه جای میگیرد. با وجود این، بیشتر تصمیمگیران و تصویبکنندگان پروپوزالها ترجیح میدهند بخش جداگانهای به این امر اختصاص یابد که در آن، مروری کلی بر ادبیات پژوهش انجام شده باشد. مرور ادبیات پژوهش کارکردهای مهمی دارد از جمله:
1- این اطمینان را فراهم میآورد که شما آنچه را که پیش از این گفته شده است، تکرار نخواهید کرد.
2- به کسانی که شالوده پژوهش شما را بنیان نهادهاند، اعتبار میبخشید.
3- دانش شما را پیرامون مسئله پژوهشی، نشان میدهد.
4- درک شما را از مباحث پژوهشی و نظری مربوط به مسئله پژوهش نشان میدهد.
5- توانایی شما را در ارزیابی انتقادی اطلاعات ادبیات مربوط به موضوع، آشکار میکند.
6- توانایی شما را در ترکیب و سنتز ادبیات موجود نشان میدهد.
7- دریافتهای نظری جدید به دست میدهد یا الگوی جدید ارائه میکند که همان چهارچوب مفهومی پژوهشتان است.
8- خوانندهتان را متقاعد میکند که پژوهش، پیشنهادی در غنیسازی ادبیات موضوع مشارکتی مهم و بنیادی خواهد داشت(یعنی مشکل نظری مهمی را حل یا شکاف بزرگی را در ادبیات مورد نظر پر میکند).
بیشتر پژوهشگران تازهکار در مرور ادبیات تحقیق، دچار این مشکلات هستند:
1- فقدان سامان و ساختار
2- فقدان تمرکز، وحدت و انسجام
3- تکراری بودن
4- کوتاهی در ذکر مقالات و آثار پر نفوذ
5- ناتوانی در همراهی با پیشرفت های جدید
6- ناتوانی در ارزیابی انتقادی مقالات و آثار ذکر شده
7- ذکر منابع نامربوط و نامعتبر
8- وابستگی بیش از حد به منابع دست دوم
در صورت وجود هر یک از نقایص بالا در پروپوزال، بعدها با مشکل مواجه خواهید شد.
راههای گوناگون برای تنظیم ادبیات پژوهش وجود دارد. برای آنکه مرور ادبیات پژوهشتان نظم و انسجام یابد، از تیترهای فرعی استفاده کنید. برای مثال، پس از اشاره به اهمیت حوزه پژوهشیتان و وضیعت کنونی پیشرفت های این حوزه، میتوانید زیر بخشهای متعددی را به مباحث مرتبط اختصاص دهید. از جمله: الگوهای نظری، ابزار اندازهگیری، تفاوتهای فرهنگی و جنسیتی و غیره.
به خاطر داشتن این نکته سودمند است که شما میخواهید داستانی برای مخاطبانی نقل کنید. بکوشید این داستان را به گونهای برانگیزهاننده و درگیرکننده نقل کنید، حوصله آنان را سر نبرید، زیرا ممکن است منجر به رد پروپوزال احتمالاً ارزشمند شما شود.(فراموش نکنید که ارزیابان پروپزال ما نیز به هر حال انسان هستند).
روش
بخش روش بسیار مهم است زیرا نشان میدهد که شما چگونه به مسائل پژوهش میپردازید. این بخش نشاندهنده برنامه کاری شماست و فعالیتهای ضروری برای کامل شدن پروژه را شرح میدهد.
اصل راهنمای نگارش بخش روش این است که باید در بردارنده اطلاعات کافی باشد تا خواننده بتواند تعیین کند که آیا روش شما معتبر است یا نه. حتی برخی می گویند که پروپوزال خوب باید واجد چنان جزئیاتی باشد که پژوهشگر صلاحیتدار دیگری نیز بتواند آن پروژه را به انجام برساند.
لازم است نشان دهید که از روشهای جایگزین نیز شناختی کافی دارید، و بر اساس این شناخت به گونهای از روش خود دفاع کنید که گویی مناسبترین و معتبرترین راه پرداختن به مسئله پژوهشی است.
لطفاً توجه داشته باشید که ممکن است روش پژوهش کیفی بهترین پاسخ را به مسئله پژوهشیتان بدهد. اما از آنجا که جریان غالب پژوهشگری هنوز هم علیه پژوهشهای کیفی به ویژه انواع پدیدار شناختی آن دچار پیشداوری است، لازم است که روش کیفیتان را به خوبی توجیه کنید. علاوه بر این چون تحلیل کیفی ملاکها و رسوم چندان تثبیت شده و پذیرفته شدهای ندارد، بخش روش پروپزال شما باید بسیار پرداختهتر و پختهتر از آنچه که در سنتپژوهشیهای کمی نیز است باشد.
مهمتر آنکه، فرایند گردآوری دادهها در پژوهشهای کیفی در مقایسه با پژوهشهای کمی تأثیر بسیار بیشتری بر نتایج پژوهش میگذارد. به همین دلیل توصیف چگونگی جمعآوری و تحلیل دادهها، توجه و دقت بسیاری میطلبد (شیوه نگارش بخش روش برای پژوهشهای کیفی، موضوعی است در خور مقالهای دیگر).
اما بخش روش در پژوهشهای کمی عموماً باید دارای بخشهای زیر باشد:
1- طراحی- آیا روش شما مطالعهای پرسشنامهای است یا تجربهای آزمایشگاهی؟ کدام گزینه را برمیگزینید؟
2- سوژهها یا نمونهها - چه کسانی در بررسی شما مشارکت میکنند؟ از چه نوع نمونهگیری استفاده میکنید؟
3- ابزار - چه نوع ابزار اندازهگیری یا پرسشنامه را بکار میبرید؟ آیا آنها را انتخاب میکنید؟ آیا آنها معتبر و قابل اعتمادند؟
4- روال بررسی - چه برنامهای برای انجام بررسیتان دارید؟ چه فعالیتهایی خواهید کرد؟چقدر طول خواهد کشید؟
نتایج
روشن است که در مرحله پروپوزال، نتیجهای نمیتوانید داشته باشید. اما لازم است که تصویری از نوع دادههایی که میخواهید گرد آورید، و شیوههای آمارگیریای که به کار خواهید برد داشته باشید تا بتوانید به مسئله پژوهش پاسخ دهید یا فرضیهتان را به محک آزمایش درآورید.
برآورد زمان و هزینه
ملاکها و معیارهای چندان دقیقی برای تعیین زمان و هزینه مورد نیاز پژوهش در پروپوزال وجود ندارد. اما یک اصل مهم در این زمینه وجود دارد و آن این است که زمان و هزینه پیشنهادی تا حد امکان باید با ذکر جزئیات و زیربخشهای متناسب با کل پژوهش ذکر شود.
به عنوان مثال میتوان کل پژوهش را به سه یا چهار مرحله تقسیم کرد، بدین گونه:
مرحله اول: تعیین جامعه آماری و نمونه ها
مرحله دوم : تنظیم پرسشنامه (یا آماده سازی لوازم آزمایش)،
مرحله سوم : پیمایش، مرحله چهارم : تحلیل دادهها و نتیجهگیری. به نسبت حجم جامعه آماری و تعداد همکاران طرح میتوان زمانی را به هر یک از این مراحل اختصاص داد و آن را در جدولی که امکان مقایسه آسان مراحل در آن وجود دارد تنظیم کرد. برای ارائه بودجه پیشنهادی نیز میتوان یا بر اساس الگوی مرحلهای اقدام کرد یا بر اساس میزان کاری که مجری یا مجریان طرح بر حسب نفر/ساعت انجام خواهند داد. بهتر است در هر دو حالت، هزینههای جنبی از قبیل سفر، تجهیزات و غیره نیز به صورت جداگانه ذکر شود.
مذاکره
پس از پایان نگارش پروپوزال و ارائه آن به هیأت تصمیم گیرنده، بهتر است مذاکرهای حضوری نیز با آنان برای توجیه و دفاع از پروپوزال انجام شود. بسیار مهم است که خوانندگان شما متقاعد شوند که پژوهش تأثیر بالقوه مهمی بر پیشرفتهای آن حوزه پژوهش خواهد داشت. لازم است حس اشتیاق و اطمینان خود را بدون بزرگنمایی مزیتهای پروپوزال، منتقل کنید. به همین دلیل نیز باید به محدودیتها و ضعفهای پژوهش پیشنهادی اشاره کنید که البته بهمرور زمان بر طرف خواهد شد.
خطاهای رایج در پروپوزال نویسی
1- ناتوانی در ارائه بستری مناسب برای تنظیم مسئله پژوهش.
2- ضعف در تعیین شرایط محدود کننده پژوهش.
3- ضعف در ذکر منابع راهنما.
4- ناتوانی در ارائه درست نحوه مشارکت نظری و تجربی دیگر پژوهشگران.
5- ضعف در تمرکز بر مسئله پژوهش.
6 - ضعف در پردازش استدلالهایی منسجم و متقاعد کننده برای پژوهش پیشنهادی.
7- طولانی کردن موضوعات کماهمیت و ایجاز موضوعات مهم .
8- این شاخ و آن شاخ پریدن - سرک کشیدن به هر جا بدون جهتگیری خاص.
9- خطاهای متعدد در نقل قول ها و ارجاعات نادرست.
10- کوتاهی یا بلندی بیش از حد.
11- نگارش شلخته و بی سامان.